تأملی در شبهه پراکنی ها علیه "ولایت فقیه" | انتشار فیلم خبرگان؛ افشای کدام اسرار؟
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، داستان از انتشار فیلمی 6 دقیقه ای شروع شد؛ فیلمی که «دیده نشده»، «افشای اسرار ناگفته نظام اسلامی» و «ناگفته هایی از خبرگان سال68» نام گرفت و به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد تا به زعم منتشرکنندگان آن، رهبر انقلاب را با چالش مشروعیت!!! مواجه کند و مزرهای اعتماد به نظام و ارکان آن را در نوردیده و دیوار اعتقاد به رأس نظام را فرو ریزد.
شبهات به سرعت هرچه تمام تر فضای مجازی را پر کرد و تب انتشار شبهه ها بالا گرفت؛ «موقت بودن رهبری»، «عدم رعایت شرط مرجعیت و اجتهاد در انتخاب رهبری» «اعتراف رهبر انقلاب به عدم صلاحیت خود» و موضوعاتی از این دست در حجم گسترده در فضای مجازی پخش شد و رسانه های معاند و شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب نیز هرکدام به سهم خود با پخش ویژه برنامه هایی، به ارائه تحلیل های متناسب با اهداف خود پرداختند و تلاش کردند تا از بی اطلاعی نسل سوم انقلاب که در کوران حوادث تاریخی صدر انقلاب حضور نداشته اند استفاده کرده و به زعم خود رهبر انقلاب را دچار بحران مشروعیت کند!
اصل ماجرا چه بود؟
خرداد ۶۸ مجلس خبرگان رهبری آبستن حوادث مهمی بوده و در این میان عصر چهاردهم خرداد ماه روز سرنوشت سازی برای انقلاب اسلامی بوده است؛ روزی که اعضای مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب رهبر آینده ایران اسلامی تشکیل جلسه داده و در نهایت حضرت آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر انقلاب اسلامی انتخاب کردند.
در روز 14 خرداد ماه سال 68، جلسه مجلس خبرگان رهبری برای انتخاب رهبر آینده آغاز می شود و ابتدا طرح شورای رهبری مورد بحث قرار می گیرد اما این طرح که اتفاقاً حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب نیز موافق آن بودند رأی نمی آورد.
پایگاه اطلاع رسانی مجلس خبرگان رهبری درباره این موضوع اینگونه نوشته است:« طبق اصل صد و هفتم قانون اساسی کشور که در سال 58 با رای مردم اجرایی شد، در این شرایط باید خبرگان ملت، فردی واجد صلاحیت مرجعیت را که دارای بینش سیاسی و توانمندی در اداره کشور باشد به رهبری برمیگزیدند و در صورتی که فردی را شایسته این مقام نمییافتند، در قانون این امکان وجود داشت که خبرگان گروهی از مراجع واجد صلاحیت (3 تا 5 نفر) را به عنوان شورای رهبری انتخاب کنند تا با هم اداره کشور را به عهده بگیرند.»
بعد از اینکه طرح شورایی شدن رهبری از دستور کار خارج می شود بر روی افراد بحث می شود؛ اما مراجع آن زمان نیز بنابر بررسی اعضای مجلس خبرگان، حائز دو سوم آرا برای انتخاب شدن به عنوان رهبر انقلاب نمی شوند و کار گره می خورد.
در همین زمان نظر خبرگان به نامه ای که امام خمینی(ره) تقریبا چهل روز پیش از این نوشته بودند جلب می شود تا شاید نظر امام و تیزبینی ایشان بتواند بار دیگر مسائل پیش روی انقلاب را حل کند. مسأله این بار این بود که قانون اساسی نمی توانست راهگشا باشد؛ چون فقط دو راه (شورای رهبری یا انتخاب رهبر از میان مراجع تقلید) در قانون پیش بینی شده بود که هیچکدام در مجلس خبرگان رای نیاورد. امام راحل حدودا چهل روز قبل از ارتحالشان، این واقعه را به نحوی پیشبینی کرده و برای آن چاره اندیشیده بود. امام در 4 اردیبهشت 68، گروهی بیست نفره را برای اصلاح و بازنگری قانون اساسی تعیین کردند.
بر همین اساس، امام خمینی(ره) در چهارم اردیبهشتماه ۱۳۶۸، در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای، رییسجمهور وقت ایران، دستور بازنگری در برخی از بخشهای قانون اساسی را صادر کردند. ایشان در نامه خود چنین نوشته بودند: «از آنجا که پس از کسب ده سال تجربهی عینی و عملی از ادارهی کشور، اکثر مسئولین و دستاندرکاران و کارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر این عقیدهاند که قانون اساسی با اینکه دارای نقاط قوّت بسیار خوب و جاودانه است، دارای نقایص و اشکالاتی است که در تدوین و تصویب آن به علت جوّ ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه، کمتر به آن توجه شده است، ولی خوشبختانه مسئله تتمیم قانون اساسی پس از یکی- دو سال نیز مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن یک ضرورت اجتنابناپذیر جامعهی اسلامی و انقلابی ماست و چه بسا تأخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد. و من نیز بنا بر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدتها قبل در فکر حل آن بودهام که جنگ و مسائل دیگر مانع از انجام آن میگردید.»(صحیفه امام،جلد۲۱، ص۳۶۳)
پس از آنکه کارشناسان مواردی از ناکارآمدی یا گره هایی اجرایی و مدیریتی در اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی را پس از یک دهه تجربه عملی حکومت داری تشخیص دادند، آیت الله مشکینی به امام خمینی(ره) نامه ای می نویسد و نظر امام را درباره اصلاح قانون اساسی جویا می شود؛ امام تصمیم گیری را درباره همه موارد به اعضای گروه بازنگری می سپارند و فقط نظرشان را در مورد یک نکته خاص بیان می کنند تا در ادامه راه انقلاب مشکلی باقی نماند؛ مسأله شرط مرجعیت برای رهبری نظام. پاسخی که 35 روز بعد، گره قانون اساسی را بعد از رحلت امام باز می کند.
حضرت امام (ره) به این نامه پاسخ می دهند که در بخشی از آن آمده است: «ما که نمی توانیم نظام اسلامی مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست.... مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می کند. اگر مردم به خبرگان رای دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولیّ منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می گفتم، ولی دوستان در شرط «مرجعیت» پافشاری کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام می دانستم که این در آینده نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست.»
بار دیگر تدبیر الهی امام خمینی(ره) به یاری انقلاب می آید و کشتی انقلاب را از طوفان سهمگین سردرگمی نجات می دهد.
اجتهاد رهبر انقلاب؛ مورد اتفاق اکثریت علما
یکی از شبهات مطرح شده پیرامون انتخاب رهبر، بحث اجتهاد حضرت آیت الله خامنه ای است که برای بررسی این موضوع لازم است چند مطلب مورد توجه قرار گیرد.
امام خمینی(ره) به عنوان استاد رهبر انقلاب بارها بر صلاحیت اجتهادی ایشان تأکید کرده اند و در یکی از نامههای خود به آیتالله خامنهای در سال 66 تاکید میکند: "«اینجانب که از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می کنید، می دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.» [روزنامه جمهوری اسلامی (1366/10/22)، صحیفه نور، ج 20، ص 173 (مورخ 1366/10/21)]"
از سوی دیگر از جمع 74 نفر حاضر در مجلس خبرگان آن روز، 60 نفر از اعضا به رهبری آیتالله خامنهای رای مثبت دادهاند، بنابراین این افراد معتقد بودهاند که ایشان در همان زمان دارای اجتهاد لازم برای رهبری است.
آیتالله محمد مؤمن یکی از شخصیتهایی است که از نظر سطح سواد بالای فقهی و علمی در جایگاه بالایی قرار دارد و از شاگردان خاص آیات عظام گلپایگانی، علامه طباطبایی، مشکینی، مرتضی حائری و امام خمینی(ره) است.
وی درباره جلسات علمی که با حضور فقهای شورای نگهبان در بیت رهبری برگزار شد اینگونه می گوید:« این جلسات با حضور فقهای شورای نگهبان و برای برخی بزرگان که به لحاظ علمی شایسته بود و حوزه آنها را به عنوان اعلم قبول داشت، برگزار شد؛ یادم هست از میان علمای قم، جناب آقای کریمی که از علمای بزرگ قم بودند، جناب آقای هاشمی شاهرودی که آن زمان مسؤولیت نداشتند، آقای حاتم یزدی و برخی بزرگان دیگر مثل جناب آقای مهدوی کنی به این جلسات دعوت شدند، این جلسات برگزار شد و مباحثههای علمی و فقهی بین فقها و آیتالله خامنهای شکل گرفت و بر همه کسانی که در آن جلسات شرکت کرده بودند، روشن و قطعی شد ایشان در حوزه اجتهاد توانمند هستند و از نظر علمی، شخصیتی بسیار ارزشمند دارند و در تمام ابواب فقه از ملکه اجتهاد برخوردار هستند.»
همچنین آیتالله سیدجعفر کریمی نیز که از بزرگان حوزه علمیه قم است و آیتالله مومن در این اظهاراتش به ایشان اشاره میکند و درباره ماجرای مرجعیت آیتالله خامنهای نیز میگوید که "قدرت علمی، استعداد و طرز تفکر آقای خامنهای بیش از همه به امام نزدیک بود و نه تنها در ردیف دیگران بلکه اقدم از همه است...در صلاحیت مرجعیت نه تنها از آقایان دیگر هیچ چیز کم ندارد بلکه زیادتر هم دارند»
معنای انتخاب موقت رهبری
یکی از شبهاتی که جریان رسانه ای معاند و شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب بر آن تأکید کرده و با کلیدواژه «رهبر موقت» به زعم خود به دنبال مشروعیت زدایی قانونی از رهبر انقلاب بودند؛ موضوع انتخاب موقت رهبر انقلاب در جلسه مورد نظر است که در فیلم پخش شده نیز به آن اشاره شده است.
آیت الله خامنه ای به عنوان مجتهد، از سال 62 عضو خبرگان رهبری بودند و در جلسه مذکور نیز به عنوان رهبر معرفی می شوند اما چون قانون اساسی سال 58 پابرجا بوده و شرط«مرجعیت» برای رهبر انقلاب هنوز تغییر نیافته است، در جلسه معین می شود تا زمان همه پرسی قانون اساسی اصلاحی، ایشان به عنوان رهبر موقت تعیین شوند و پس از تغییر قانون؛ رأی گیری مجدد صورت گیرد که پس از رأی 97 درصدی مردم در 6 مرداد ماه 1368 به اصلاح قانون اساسی و رسمیت یافتن قانون جدید، خبرگان دوباره تشکیل جلسه داده و با رأی گیری مجدد، رهبری آیتالله خامنهای با اکثریت قریب به اتفاق آراء به تصویب میرسد.
حال این موضوع را در خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی پی گیری می کنیم؛ آنجا که در خاطره روز ۱۵ مرداد ۶۸ می نویسد: «تا ساعت نه صبح کارهای دفتر را انجام دادم و به مأموران برای آماده کردن جلسه مجلس خبرگان دستوراتی دادم…دستور کار، بررسی مسأله رهبری با توجه به اصلاح قانون اساسی بود که تغییرات قانون اساسی توضیح داده شد. بعضیها معتقد بودند که نیازی به رأیگیری مجدد نیست و رهبری آیتالله خامنهای ادامه دارد؛ اما چون در رأیگیری گذشته تصریح کرده بودیم که رهبری موقت است و پس از اصلاح قانون، خبرگان مجدداً رأی میدهد، رأیگیری کردیم. شصت رأی موافق بود و چهار نفر رأی ندادند. تعداد آرای موافق، شبیه رأیگیری گذشته است ولی گفتند رأی ندادن آنها به خاطر این است که نیازی به رأی گیری نمی بینند. خبرگان ناهار مهمان مجلس بودند. عموماً از وضع پیش آمده با رهبری آقای خامنهای و ریاست جمهوری من خوشحالند و امیدوار. خبر را تنظیم کردم و به رسانهها دادیم.»
تواضع و بزرگواری؛ خصلت مثال زدنی رهبر انقلاب
تواضع، بزرگواری، پای نهادن بر روی نفس و مقابله با هواهای نفسانی؛ اینها واژگانی است که می تواند حق مطلب را درباره سخنان رهبر انقلاب پیرامون انتخاب خود در مجلس خبرگان به عنوان رهبر آینده ایران اسلامی ادا کند.
ایشان همچون امیرمؤمنان(ع) که ابتدا حاضر به پذیرش حکومت نشدند اما در نهایت که اصرار مردم را دیدند فرمودند: «قسم به خداوند اگر حضور مردم نبود و یاری نمیدادند که حجت تمام شود و اگر نبود عهدی که خداوند از علما گرفته تا راضی نشوند بر سیری ظالم و گرسنهماندن مظلوم، هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهانش میانداختیم (نهجالبلاغه، خطبه ۳)»، خود را مناسب پذیرفتن رهبری جامعه اسلامی نمی دانستند اما در نهایت با رای قاطع مجتهدان مجلس خبرگان، پذیرش این مسؤولیت برای ایشان تکلیف و وظیفه شرعی شد.
ایشان در سخنرانی خود در 12 تیرماه 68 پیرامون این موضوع اینگونه می گویند:« «روز شنبه، قبل از تشکیل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خدای متعال عرض کردم پروردگارا، تو که مدبر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوی از مجموعهی شورای رهبری، این مسؤولیت متوجه من شود، خواهش می کنم اگر این کار ممکن است اندکی برای دین و آخرت من زیان داشته باشد، طوری ترتیب کار را بده که چنین وضعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل می خواستم که این مسؤولیت متوجه من نشود.... در مجلس خبرگان بحث هایی پیش آمد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشش و تلاش و استدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت. من همین الان خودم را یک طلبه معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص میدانم...اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آنچنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: «خذها بقوّة»»
آری، این تواضع و فروتنی و مبارزه با هواهای نفسانی تا جایی نمود دارد که حتی عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دوران اصلاحات که به دامن استکبار پناه برده و به مخالفت با نظام اسلامی می پردازد نیز به تمجید از این روحیه رهبر انقلاب می پردازد و می گوید:« این فیلم نشانی از صداقت و صمیمیت درخشانی را بهمراه دارد. عالیترین سمت کشور را به کسی پیشنهاد میکنند و او با برافروختگی پای بر نفس خود می گذارد و نمیپذیرد».
افشای کدام اسرار؟
یکی از موضوعاتی که در انتشار این فیلم چند دقیقه ای برآن تأکید شد موضوع عدم انتشار این فیلم در سالهای پس از انقلاب است و جریان رسانه ای معاند، پخش این فیلم را موازی افشای اسرار ناگفته نظام اسلامی دانستند.
این در حالی است که بارها بخش های مختلفی از این جلسه چند ساعته از صدا و سیما پخش شد و رهبر انقلاب نیز در تاریخ 23 آذر 73 در دیدار با اقشار مختلف مردم صحبتهایی درباره جلسه خبرگان بیان نمودند.
ایشان در این باره فرمودند:« یک نکته را لازم است عرض کنم. از برادران و خواهران عزیز خواهش میکنم این مطلب را بدون احساسات گوش کنند. آن روزی که در مجلس خبرگان، بعد از رحلت امام رضواناللَّهعلیه ــ آن روزِ اوّل که بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم ــ بحث کردند چهکسی را انتخاب کنیم و بالاخره اسم این بنده حقیر بهمیان آمد و اتّفاق کردند بر اینکه این موجود حقیر ضعیف را به این منصب خطیر انتخاب کنند، من مخالفت کردم.
مخالفت جدّی کردم. نه اینکه میخواستم تعارف کنم؛ نه. او خودش میداند که در آن لحظات در دل من چه میگذشت. رفتم آنجا ایستادم و گفتم «آقایان صبر کنید، اجازه بدهید». اینها هم ضبط شده، موجود است. هم تصویرش هست، هم صدایش هست. شروع کردم به استدلال کردن که «مرا برای این مقام انتخاب نکنید». گفتم «نکنید»؛ هرچه اصرار کردم، قبول نکردند. هرچه من استدلال کردم، آقایان، مجتهدین و فضلایی که آنجا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم که قبول نکنم ولی بعد دیدم چارهای نیست. چرا چارهای نیست؟ زیرا بهگفته افرادی که من به آنها اطمینان دارم، این «واجب» در من «متعیّن» شده است. یعنی اگر من این بار را برندارم، این بار بر زمین خواهد ماند.
اینجا بود که گفتم قبول میکنم. چرا؟ چون دیدم بار بر زمین میماند. برای اینکه بار بر زمین نماند، آن را برداشتم. اگر کس دیگری آنجا بود، یا من میشناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول میکردند، یقیناً من قبول نمیکردم.»
به هر روی تلاش رسانه ای دشمن برای مقابله با پایه های اقتداری نظام اسلامی روز به روز ابعاد تازه و گسترده تری می یابد و در این میان جوانان ایران اسلامی در نوک پیکان این تهاجمات رسانه ای و عملیات روانی قرار دارند لذا به همین منظور نیاز است تا رسانه های انقلابی و ارزشی با اتخاذ روش های صحیح به مقابله با توطئه های دشمنان پرداخته و با زمان سنجی دقیق از یکسو به شبهات دشمنان پاسخ داده و از سوی دیگر نیز با تولید آثار رسانه ای مناسب، به معرفی توطئه های دشمن در عرصه رسانه و فضای مجازی بپردازند./872/ز۵۰۲/ق